خبرگزاری مهر -گروه هنر-زهرا منصوری: درست در همین سال هایی که سینمای ایران به واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه ها را تجربه می کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان ساز در دنیای جدید محسوب می شود و به همین دلیل دیگر به سختی می توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
در اولین نوبت از این سلسله نشست ها در سال ۱۴۰۲ میزبان عوامل فیلم کوتاه «ناخالص» بودیم؛ بیست و سومین فیلم کوتاهی که در این قالب و در خبرگزاری مهر به گفتگو با کارگردان و بازیگرش پرداخته ایم.
این فیلم کوتاه روایتی تلخ از زندگی فرزند نوجوان یک پدر معتاد دارد که به واسطه اعتیاد پدر، ناگزیر تبدیل به کودک کار و نان آور خانواده شده است.
مهدی قیومی نویسنده و کارگردان با همراهی علی مهربان از بازیگران فیلم کوتاه «ناخالص» در این نشست حضور داشتند.
* فیلم «ناخالص» در میان فیلم هایی که به سوژه اعتیاد پرداخته اند، رویکرد و نگاه تازه ای دارد. بد نیست از شکل گیری ایده این فیلم شروع کنیم.
مهدی قیومی: سررشته همه اتفاقاتی که در فیلم شاهد هستیم، اعتیاد است. اعتیاد پدر خانواده شرایطی را به وجود آورده که فرزند خانواده ناگزیر از کار کردن برای تأمین خرج روزمره زندگی است. در این وضعیت هم معمولاً بچه ها بیشترین آسیب را می بینند و متأسفانه در جامعه ما هم مصداق آن زیاد است. درباره بچه های کار هم معمولاً فیلم هایی ساخته شده است که این بچه ها را حین کار بر سر چهارراه ها نشان داده اند و به شخصه کمتر دیده ام وضعیت این بچه ها در کوره های آجرپزی و یا همین بازار پانزده خرداد خودمان به تصویر بکشند.
من تعمدا این بچه را به بازار بردم تا وضعیت متفاوتی از یک کودک کار نشان دهم. همین امروز اگر به بازار بروید متأسفانه شاهد کودکانی خواهید بود که برای یک نوبت بار بیشتر با هم گلاویز می شوند. در بین آن ها هم شاید فقط دو بزرگ تر وجود داشته باشد. اگر در یک راسته ۱۲ باربر باشد، ۱۰ نفرشان از کودکان کار هستند. واقعاً هم درباره بچه ها کار و هم درباره اعتیاد دغدغه داشتم که تلفیق آن ها تبدیل به ایده فیلم «ناخالص» شد.
مهدی قیومی* بله از این منظر که زاویه نگاه متفاوتی به کودکان گرفتار در این شرایط انتخاب کرده اید، ایده فیلم ایده قابل توجهی است اما فکر نمی کنید در اجرا بیش از اندازه ضعیف عمل کرده اید و همه چیز به صورت گل درشت و اغراق شده برگزار شده است.
قیومی: بالاخره ما یک محدودیت زمانی برای روایت این داستان داشتیم و در همین فرصت کم باید مخاطب را با این شخصیت ها و وضعیت این بچه آشنا می کردم. در همین تایم ۱۵ دقیقه باید فشاری که این پدر به فرزندش و خانواده اش تحمیل کرده است را نشان می دادیم. اینکه این بچه به تصمیم پایانی خود می رسد ناشی از فشاری است که باید در همین تایم کم به مخاطب منتقل می شد. یکی از این اتفاقات طبیعتاً سقط جنین مادرش به واسطه فشارهای پدرش و تماشای عذاب های ناشی از آن است. وقتی چنین کودکی خودش دست به سیگار می برد، نشان دهنده عمق رنجی است که می کشد. زمان اولیه فیلم ۲۵ دقیقه بود و من مجبور شدم آن را به تایم ۱۵ دقیقه برسانم تا بتوانم در جشنواره های مختلف حضور داشته باشم.
قیومی: نگاه کلیشه ای این است که این کودکان آسیب دیده معمولاً لاغر و کوچک جثه هستند اما شخصاً تصمیم گرفتم کمی این تابوها را بشکنم و تغییر بدهم. چرا همیشه باید این بچه ها را به یک شکل ببینیم؟
* واقعاً برای حضور در جشنواره هایی که قانون پذیرش فیلم های زیر ۱۵ دقیقه را دارند فیلم تان را ۱۰ دقیقه کوتاه کردید؟
قیومی: بله. با همین تایم ۱۵ دقیقه هم متأسفانه خیلی از جشنواره ها را از دست داده ام چرا که قوانین شان را به سمت ۸ دقیقه و ۵ دقیقه برده اند و واقعاً هم دلیلش را نمی دانم! در مجموع اذیت شدن بابت کاهش این زمان، دست و بالم را بسته بود.
* فارغ از بحث زمان اما فکر نمی کنید کاراکتر بچه که نقشی محوری هم در فیلم دارد، به دلیل انتخاب نادرست و اجرای نامناسب به فضای فیلم آسیب زده است؟ البته منظور فقط فن بازیگری این بازیگر نوجوان نیست که اساساً از نظر ظاهر و پوشش و حتی ترکیب چهره و اندامش، خیلی تناسبی با فضای پردردی که در داستان برایش متصور بوده اید ندارد.
قیومی: چون لاغر نیست اینگونه می گوئید؟ اصلاً بیایید نگاه ژنتیکی داشته باشیم، شاید این بچه به مادرش رفته است! مضاف بر اینکه در فیلم می بینیم که مادر این بچه به رغم تمام فشارهایی که متحمل شده است، حواسش به خورد و خوراک این بچه هم بوده است. نگاه کلیشه ای این است که این کودکان آسیب دیده معمولاً لاغر و کوچک جثه هستند اما شخصاً تصمیم گرفتم کمی این تابوها را بشکنم و تغییر بدهم. چرا همیشه باید این بچه ها را به یک شکل ببینیم؟ حتی در سکانسی از فیلم که بچه مشغول تعمیر دوچرخه است، می بینیم که مادرش لقمه ای برایش می آورد تا مشخص شود او همیشه حواسش به خورد و خوراک او بوده است.
* فارغ از فیزیک بدنی این بازیگر، از نظر موارد دیگری مانند گریم و طراحی لباس فکر می کنید شرایط زندگی این کاراکتر در همان مواجهه اول برای مخاطب باورپذیر است؟ به خصوص که به مشکل زمان کوتاه روایت هم اشاره کردید و خیلی از ویژگی های این شخصیت می توانست با نشانه گذاری های ظاهری در همان نگاه اول به مخاطب منتقل شود.
قیومی: من همین کودک را با همین شرایط در دنیای واقعی دیده ام!
* منظورتان از شرایط چیست؟
قیومی: همین ویژگی های ظاهری که به آن اشاره می کنید. من چنین خانواده ای را از نزدیک دیده ام. درست است که ذهن ما به کلیشه ها عادت کرده است کمااینکه خودم هم در مرحله پیش تولید گاهی تصمیم می گرفتم به سمت و سویی بروم که مخاطب بیشتر به آن عادت دارد اما از جایی به بعد تصمیم گرفتم همان چیزی که خودم از نزدیک دیده ام را به تصویر درآوردم.
* درباره سکانس سیگار کشیدن کاراکتر کودک، به نمایش درد کشیدنش اشاره کردید، می توان از این زاویه هم دید که فیلم می خواهد روی این نکته تأکید کند که «بزه، بزه می آورد»؟ یعنی فرزند یک فرد معتاد با این شرایط خودش به شدت در معرض بزهکاری قرار دارد.
علی مهربان: واقعیت هم همین است. از خانواده ای با پدر و مادر معتاد، چند درصد احتمال دارد فرزندی سالم تحویل جامعه شود؟ چند درصد فرزندان چنین والدینی مثلاً به سمت ورزش گرایش پیدا می کنند؟ این ها در همین مرحله از بین می روند. کافی است همین امروز سری به حوالی میدان شوش و میدان مولوی بزنید. آنجا دیگر فقر و اعتیاد را نمی بینید بلکه آدم هایی را می بینید که با فقر و اعتیاد دارند زندگی می کنند. یعنی فقر و اعتیاد چیزی نیست که جدای از زندگی آن ها باشد. کاملاً طبیعی است در چنین خانواده ای فرزند هم در معرض آسیب باشد. به نظر من دغدغه مهدی (قیومی) هم نمایش همین واقعیت بود که فرزندان در چنین خانواده هایی چگونه به راحتی تباه می شوند.
علی مهربان* و شاید سوال تلخ تر این باشد که چرا باید چنین والدینی فرزند به دنیا بیاورند!
قیومی: متأسفانه زیاد هم به دنیا می آورند!
مهربان: این واقعاً سوال مهمی است. ما نسبت به زندگی فرزندی که به دنیا می آوریم مسئولیم. اگر نمی توانیم حداقل های آرامش و سلامتی را برای آنها فراهم کنیم، چرا باید پای یک کودک بی گناه را به این زندگی باز کنیم؟ اشراف به چنین موضوعی ریشه در فرهنگ آدم ها دارد و طبیعتاً خانواده ای که درگیر خماری و جنس است، از این سطح فرهنگ بی بهره اند. حتی برای شان تفاوتی ندارد اگر فرد دیگری را به دنیا بیاورند. حتی به او نگاه ابزاری دارند و می گویند بچه می تواند برای مان جنس جور کند!
* آقای مهربان شما در سال های اخیر به واسطه سریال «نیسان آبی» و چند حضور جسته و گریخته در فیلم های پرفروشی مانند «انفرادی» چهره ای آشنا برای مخاطبان شده اید. کمی از دغدغه خود برای بازیگری در فیلم های کوتاه برای مان بگویید.
مهربان: بازی در سینمای کوتاه به شدت برای من دغدغه است. من فعالیت خودم را از سینمای جوان آغاز کردم و بعد به دانشگاه هنر و معماری رفتم. در محیط دانشجویی هم اساساً افراد در جریان سینمای کوتاه و فعالیت افراد علاقه مند به این حوزه قرار می گیرند. فکر می کنم این فیلم دهمین یا دوازدهمین فیلم کوتاهی است که در آن ایفای نقش کرده ام. در این مدت از تک سکانس و حتی تک پلان در فیلم های مختلف تجربه کرده بودم تا اتفاقی که در سریال «نیسان آبی» برایم افتاد و بعد از دستیاری منوچهر هادی توانستم یکی از نقش های اصلی سریال را هم بازی کنم. همزمان تجربه ایفای نقش در سالن اصلی تئاتر شهر را هم داشته ام.
علی مهربان: در یک فیلم کوتاه به نام «کولر» ایفای نقش کرده بودم و وقتی منوچهر هادی آن فیلم را دید از کارم خوشش آمد و براساس همان به من اعتماد کرد. فیلم کوتاه واقعاً می تواند هم برای کارگردان و هم برای بازیگر سکوی پرتاب باشد
* جدی تری نقش تان تا امروز همین «نیسان آبی» بوده است؟
مهربان: بله که در حال حاضر برای فصل دوم آن هم قرارداد بسته ام. در سینما هم در فیلم های «انفرادی» و «آپاندیس» حضور داشته ام و به تازگی هم قراردادی با اصغر نعیمی برای فیلم «دو روز بعد» بسته ام که آنجا هم یکی از نقش های اصلی را دارم و با پردیس احمدیه و سینا مهراد هم بازی هستم. باید بیشتر به سینمای کوتاه اهمیت بدهیم. من خودم در یک فیلم کوتاه به نام «کولر» ایفای نقش کرده بودم و وقتی منوچهر هادی آن فیلم را دید از کارم خوشش آمد و براساس همان به من اعتماد کرد. فیلم کوتاه واقعاً می تواند هم برای کارگردان و هم برای بازیگر سکوی پرتاب باشد.
* یعنی اگر شهرت بیشتری در سینمای بلند پیدا کردید، دیگر سراغ سینمای کوتاه نمی آیید؟
مهربان: حتماً می آیم. فیلم کوتاه را اساساً کار سخت تری هم می دانم چرا که بازیگر در یک تایم کوتاه باید یک حس و حال را به مخاطبش منتقل کند و این واقعاً کار دشواری است. در عین اینکه قطعاً دغدغه حمایت از بچه های سینمای کوتاه را هم دارم.
* برگردیم به فیلم؛ میزان عزاداری آن زن برای همسرش در سکانس پایانی با توجه به بلاهایی که او بر سرش آورده بود به نظرتان کمی اغراق شده و غیرقابل باور نشده است؟ چرا باید اینگونه عزاداری کند؟
مهربان: وابستگی. واقعاً در یک خانواده این وابستگی و حتی عادت آدم ها نسبت به یکدیگر وجود دارد.
قیومی: حتی می تواند عشق باشد...
* واقعاً کدام عشق؟!!
قیومی: بالاخره این ها یک زوج هستند. مگر در فیلم «برادران لیلا» وضعیت مادر در داستان همین گونه نیست؟ با تمام بلاهایی که همسرش بر سر خانواده آورده است، همچنان پشت همسرش ایستاده است. اساساً می توان اینگونه دید که اعضای یک خانواده حتی اگر گوشت هم را بخوردند، استخوان یکدیگر را دور نمی اندازند. حتی آن هایی که به زبان برای یکدیگر آرزوی مرگ می کنند، وقتی با فقدان مواجه می شوند احساس خلأ می کنند.
* «ناخالص» را در سال ۱۴۰۰ ساخته اید؛ از آن زمان تا امروز فعالیت دیگری در عرصه سینمای کوتاه داشته اید؟
قیومی: من پیش از «ناخالص» یک فیلم کوتاه سه چهار دقیقه ای ساخته بودم و به تعبیری «ناخالص» اولین فیلم کوتاهی است که به صورت حرفه ای کار کرده ام. بعد از آن هم تا به امروز سه فیلم دیگر کار کرده ام که یکی از آن ها تا چند روز دیگر مراحل فنی اش تمام می شود و منتشرش می کنم. اتفاقاً موضوع آن هم درباره فرزندآوری در یک خانواده فقیر است.
* اساساً نسبت به معضلات اجتماعی برای فیلمسازی دغدغه دارید؟
قیومی: بله قطعاً دغدغه دارم. البته ساخت فیلم طنز هم دوست دارم و احتمالاً به این حوزه هم ورود خواهم کرد. همین الان هم با علی (مهربان) درباره یک مینی سریال طنز صحبت کرده ایم و در آینده کلید می زنیم.
* چه برنامه ای برای عرضه «ناخالص» تا به امروز داشته اید؟
قیومی: تا الان که فیلم در حال عرضه در جشنواره های مختلف است. نزدیک به هفت ماه از پخش رسمی فیلم می گذرد و در همین مدت در چند جشنواره در فرانسه، انگلیس و هند کاندیدا شده و حتی جایزه گرفته است. حدود ۱۰ جشنواره هم فیلم را پذیرش کرده اند. معمول این است که فرآیند پخش فیلم های کوتاه در حدود یک سال تا دو سال به همین منوال ادامه دارد و بعد از آن برای عرضه آن در بسترهایی مانند پلتفرم های خانگی فکری خواهیم کرد.