خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین مؤذن زاده: شاید مرگ بزرگترین و غیرقابل پیش بینی ترین رخداد زندگی بشر باشد که در تمام طول زندگی مدام به آن می اندیشد. علاوه بر توجه به مفهوم مرگ در ادیان و مذاهب مختلف، اندیشمندان و هنرمندان و ادبا نیز در باب مرگ و نیستی تفاسیر و تحلیل های متفاوتی دارند اما با تمام تفاسیری که از آن وجود دارد مرگ همچنان اتفاقی هراس انگیز حداقل برای عامه مردم به حساب می آید و راهی برای فرار و چیرگی بر هول و هراس ناشی از آن وجود ندارد. روبرو شدن هر فرد با مقوله مرگ به عنوان اتفاقی فردی یک مساله است و غم فقدانی که بازماندگان مجبور به تحملش هستند مسأله ای دیگر. این دلتنگی برای عزیز از دست رفته به قدری دردناک است که شاید برای برخی تا سال ها به دردی غیرقابل التیام تبدیل شود و البته برخی نیز راحت تر با آن کنار می آیند.
درگذشت هنرمندان و چهره های شناخته شده که هرکدام عمر خود را در جهت اعتلای فرهنگ و هنر گذاشته اند نیز می تواند به اندازه از دست دادن یکی از عزیزان نزدیک تلخ و غم انگیز باشد مخصوصاً افرادی که مردم با آثار و فعالیت ها و اظهاراتشان خاطره داشتند و آنها را عضوی از خانواده خود می دانستند، هنرمندانی که دیگر در میان ما نیستند اما خواندن یا دیدن دوباره آثار و مرور فعالیت هایشان قطعاً یادشان را در خاطر ما زنده نگاه می دارد و ندیدن دوباره شأن را برایمان پذیرفتی تر می کند.
از این رو در گزارش پیش رو تلاش شده است نگاهی اجمالی به فعالیت ها و زندگی هنرمندان تئاتری داشته باشیم که در سال ۱۴۰۱ رخ در نقاب خاک کشیدند تا از این طریق یادبودی هرچند کوچک برای این عزیزان در نظر گرفته باشیم؛ هنرمندانی که قطعاً جایشان در هنر این سرزمین خالی خواهد بود.
هفته دوم فروردین / اکبر یادگاری
اکبر یادگاری، هنرمند تئاتر، نقاش، نویسنده و شاعر هفته دوم فروردین ماه در آلمان درگذشت و ۲۶ فروردین ماه در شهر کلن به خاک سپرده شد.
یادگاری متولد سال ۱۳۳۰ بود که اواخر دهه ۴۰ با ورود به دانشکده هنرهای زیبا در رشته تئاتر مشغول به تحصیل شد. وی که بعد از تحصیل در دانشکده به استخدام اداره تئاتر درآمده بود، از جمله بازیگرانی است که در اجرای افتتاحیه مجموعه تئاتر شهر در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آربی اوانسیان بازی کرده بود.
«سقوط از اسب سیاه»، «این همه قاسم من»، «حسین بن منصور حلاج»، «یک مجلس سیاه بازی سلطان»، «واقعه قتل امیر کبیر»، «زندگی قمرملوک وزیری»، «راز شکست فاتحان»، «رستم و اسفندیار»، «طوطی و بازرگان» و «رستم و سهراب» از جمله نمایشنامه های این هنرمند تئاتر است.
وی همزمان با فعالیت در تئاتر در سینما و تلویزیون نیز فعال بود و علاوه بر آن به نگارش شعر و رمان و نیز نقاشی می پرداخت. همچنین آثار گوناگونی از او در کشورهای مختلف به انتشار رسیده اند و نمایشگاه های نقاشی متعددی در داخل و خارج از کشور برپا کرده بود.
از جمله فعالیت های او در ایران برپایی نمایشگاه نقاشی «تروما» در گالری «آتبین» بود. او گرچه در بسیاری از کشورها فعالیت هنری انجام داده بود ولی همواره خود را یک هنرمند ایرانی می دانست و علاقه مند بود در کشور خودش هم کار کند.
کتاب «بی خانگی» و «بازیگر نو» (درباره بازیگری تئاتر و فیلم)، از جمله فعالیت های ادبی یادگاری است.
۱۲ تیر / پیتر بروک
درست است که این گزارش اختصاص به هنرمندان تئاتر ایرانی دارد که در سال ۱۴۰۱ دار فانی را وداع گفتند اما نمی توان از هنرمندان درگذشته گفت و نامی از پیتر بروک کارگردان افسانه ای دنیا که نامش با نمایش های شرقی و تعزیه گره خورده است، نامی به میان نیاورد.
این هنرمند در ۹۷ سالگی در پاریس، شهری که از دهه ۱۹۷۰ محل سکونتش بود، از دنیا رفت. بروک که زاده لندن بود اولین کارگردانی خود را برای فیلم «دکتر فاستوس» در سال ۱۹۴۳ انجام داد و از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰ مدیر تولیدات اپرای سلطنتی کاونت گاردن بود. او پس از آن تا سال ۱۹۷۰ با کمپانی رویال شکپسپیر همکاری کرد که کارگردانی «شاه لیر» با بازی پل اسکافیلد و «تیتوس آندرونیکوس» با بازی لارنس اولیویه و ویوین لی از جمله آنها بود.
این کارگردان با گروه تئاتری اش بیشتر به استفاده از اسطوره، افسانه، موسیقی و بداهه گویی علاقه داشت و در اوایل دهه ۱۹۷۰ راهی سفرهایی به خاورمیانه و آفریقا شد. برگزاری کلاس های وی در ایران نیز با اقبال زیاد هنرمندان نمایش روبرو شده بود.
او علاوه بر اجرای آثاری از چخوف، ساموئل بکت، کاریل چرچیل و اتول فوگارد از آثار نویسندگان نسبتاً ناشناخته نیز بهره می برد.
وی همواره در جست و جوی نوعی عرفان شرقی بود و سعی داشت زبانی نمایشی برای روایت آن بیابد؛ روایتی که اصلاً ساده نیست و مشکلات خاص خود را همراه دارد. بروک در سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۱ میلادی) برای شرکت در جشن هنر شیراز به ایران سفر کرده بود. او در آن مراسم، تئاتر «اورگاست» را با حضور بازیگران ایرانی همچون سیاوش تهمورث، پرویز پورحسینی، هوشنگ قوانلو و فهیمه راستگار اجرا کرد. بروک به دلیل سفر دهه پنجاه به ایران و نیز ترجمه بسیاری از نوشته هایش در مورد تئاتر به فارسی، در ایران بسیار شناخته شده و محبوب است.
بروک هم نزد هنرمندان تجربه گرا صاحب اعتبار است و هم هنرمندانی که در کار نمایش های سنتی و به ویژه تعزیه هستند. او در سفرهای خود به ایران، هم با هنرمندان جوان و نوگرا دیدار کرد و هم با چهره هایی مانند سعدی افشار، سیاه بازی نامی کشور و هاشم فیاض، چهره تاثیرگذار تعزیه.
یکی از آخرین آثار این کارگردان سرشناس نمایش «زندانی» بود که او آن را نوشت و در پاریس و جشنواره ادینبورو و در تئاتر ملی لندن روی صحنه برد. این نمایش را وی وقتی کارگردانی کرد که ۹۲ ساله بود.
وی همین امسال برای کارگردانی «پروژه طوفان» با همراهی ماری هلن استین - همکار قدیمی اش- به سرخط اخبار نمایشی بدل شده بود.
این کارگردان ۸ دهه در عرصه هنر فعال بود و آثارش از اپرا گرفته تا نمایشنامه، تئاتر موزیکال و همچنین تولیدات سینمایی و تلویزیونی را دربرمی گرفت. وی پس از دهه ها رویکرد غیرمتعارف به آثار سنتی از جمله آثار شکسپیر و پوچینی، راهی پاریس شد و آنجا نگاهی جسورتر و تجربی تر را در آثارش ارایه کرد از جمله در یکی از آثارش تماشاگران اجرای یک گروه نمایش فرانسوی، به تماشای نمایشی نشستند که زبانش را بازیگران اختراع کرده بودند.
از خاطره انگیزترین آثار بروک می توان به نمایش «مارا / ساد» در سال ۱۹۶۴ اشاره کرد که نمایشی پیچیده درباره مارکی دو ساد و زندانیان یک آسایشگاه روانی بود. وی وقتی این نمایش را سال ۱۹۶۶ در برادوی اجرا کرد برنده جایزه تونی شد و دومین جایزه تونی خود را پس از آن برای نمایش شگفت انگیز «رویای شب نیمه تابستان» دریافت کرد.
۲۴ تیر / اسماعیل شنگله
متاسفانه با وجود واکسیناسیون سراسری و کم شدن تعداد کشته شدگان بر اثر ویروس منحوس کرونا اما در اوائل سال ۱۴۰۱ همچنان شاهد از بین رفتن تعداد زیادی از هموطنانمان بودیم که هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نبودند. در میان هنرمندانی که سال ۱۴۰۱ براثر ابتلا به کرونا از میان ما رفتند می توان به اسماعیل شنگله بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون اشاره کرد که بامداد ۲۵ تیر ماه در ۸۶ سالگی درگذشت.
اسماعیل شنگله در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. تئاتر را از سال ۱۳۳۲ و با عضویت در جامعه باربد آغاز کرد و در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرپیشگی شد. این هنرمند در سال ۵۳ با فیلم «دایره مینا» داریوش مهرجویی وارد عالم سینما شد و عمده فعالیت هایش در فیلم های سینمایی به اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ با ایفای نقش در آثاری چون «سام و نرگس»، «سگ کشی»، «پارتی»، «گاهی به آسمان نگاه کن» و «عروسک فرنگی» برمی گردد.
شنگله بازی مقابل دوربین های تلویزیونی را از تله تئاتر آغاز کرد. «تاجر ونیزی»، «قضیه رابرت اپنهایمر»، «در منطقه جنگی»، «قطار ارواح» و «کسب و کار آقای فابریزی» از حمله تله تئاترهایی هستند که از وی به یادگار مانده است.
وی در طول حیاتش در مجموعه هایی چون «مدرس»، «رعنا»، «روشن تر از خاموشی»، «عطر گل یاس»، «آوای فاخته»، «شیخ بهایی» و … بازی داشت.
او در اواخر عمر حضور چندانی در عرصه بازیگری نداشت و آخرین کارش به سال ۹۳ و ایفای نقش در مجموعه «سالهای ابری» برمی گردد که با علی عمرانی، عاطفه رضوی و علیرضا اوسیوند هم بازی بود.
۲۴ مرداد / محمد رئیس زاده
محمد رئیس زاده هنرمند و پیشکسوت عرصه تئاتر استان گیلان ۲۴ مرداد ماه در سن ۹۶ سالگی به دلیل کهولت سن درگذشت.
مرحوم رئیس زاده در اولین دوره آغاز به کار انجمن نمایش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان به عنوان عضو هیات مدیره به مدت یک سال فعالیت کرده است.
رئیس زاده از پیشگامان هنر نمایش در استان گیلان است و در طول بیش از ۶۰ سال خدمت هنری، در تأسیس گروه های هنری مشارکت مؤثر داشته است. این استاد پیشکسوت تئاتر و نمایش استان گیلان بیش از ۱۰۰ اثر را در تماشاخانه گیلان، سالن های مدرسه ارامنه، شهرداری، دبیرستان های مختلف گیلان و مجتمع هنری سردار جنگل رشت اجرا کرده است. وی در طول عمر هنری خود در عرصه های کارگردانی، گریم، طراحی لباس صحنه، دکور و جلوه های ویژه فعالیت داشته و در اولین حضور جدی خود در نمایش «قضاوت دنیا» به کارگردانی استاد میر کیا در سال ۱۳۲۳ نقش آفرینی کرد.
فریده دریامج، زنده یاد سروش خلیلی، عباس امیری از جمله شاگردان مرحوم رئیس زاده بودند.
۲ شهریور / فریده توکلی
فریده (فاطمه) توکلی که بیش از نیم قرن به عنوان بازیگر، کارگردان تئاتر و شاعر در گیلان مشغول کار بود، در سن ۷۳ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.
این هنرمند که در سال های اخیر با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد به واسطه سال ها فعالیت و احساسات مادرانه، «مادر تئاتر گیلان» لقب گرفته بود.
این هنرمند که سال ۱۳۴۱ با بازی در نمایشنامه «بهترین بابای دنیا» نوشته غلامحسین ساعدی وارد دنیای تئاتر شد در شانزده سالگی با نمایشنامه «بام ها و زیر بام ها» در ۲ جشنواره کشوری مقام اول را به دست آورد و حدود ۶۰ سال در آثار مختلفی به عنوان بازیگر و کارگردان فعالیت داشت.
این پیشکسوت تئاتر گیلان، همسر غلامحسین منیرزاد نمایشنامه نویس و عکاس رشتی بود که سال ۹۹ درگذشت. توکلی به جز فعالیت در حوزه تئاتر، ۲ کتاب شعر به نام های «بی مقدمه» و «توشا» هم منتشر کرده بود و علاوه بر مدیریت انجمن شعر و ادب شیدای انزلی در برگزاری چند دوره جشنواره «فصل شاعری» هم نقش داشت.
۵ مهر / حمیدرضا ممتازان
حمیدرضا ممتازان، تهیه کننده گروه «هنر مقدس» ۵ مهر ماه بر اثر تصادف از دنیا رفت. این هنرمند در هنگام رانندگی بر اثر سکته در جاده تهران شمال تصادف کرد و به دیدار حق شتافت.
او که تهیه کننده و حامی گروه «هنر مقدس» به عنوان اولین گروه فرهنگی بانوان برای بانوان بود، پس از دو دهه خدمت در جبهه انقلاب اسلامی و تلاش برای معرفی چهره های شاخص اسلام خصوصاً چهره های فاخر زن مسلمان، به رحمت خدا رفت. از جمله نمایش هایی که وی تهیه کنندگی آنها را برعهده داشت، می توان به «فاطمه»، «اقلیما»، «علیا مخدره» و «خلود» (معرفی حقیقت منافقین) اشاره کرد.
حمیدرضا ممتازان همسر مریم شعبانی از هنرمندان تئاتر دینی و آیینی کشور بود.
۱۸ آبان / خسرو بامداد
خسرو بامداد محقق، مدرس، نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاتر ۱۸ آبان در سن ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت.
نمایشنامه های «چاقو تیزکن»، «بدرود تا ابد»، «حسنک وزیر»، «منصور حلاج»، «دو زن» و «خسی در میعاد» بخشی از آثار این هنرمند در مقام نمایشنامه نویس است. همچنین نمایش هایی چون «خرس»، «توهم»، «سفری در کویر»، «شب بارانِی» و «مستخدم ماشینی» از جمله آثاری است که بامداد به عنوان کارگردان روی صحنه برده است.
تحلیل آثار نمایشی نمایشنامه نویسانی چون شکسپیر، استریندبرگ، هارولد پینتر، یونسکو، یوجین اونیل از دیگر فعالیت های این محقق و مدرس تئاتر به شمار می آید.
بامداد از جمله اساتیدی محبوب و مورد توجه دانشجویان تئاتر محسوب می شد و قطعاً فقدانش باعث تاسف دانشجویان هنر خواهد بود.
مانی بامداد فرزند این هنرمند فقید در مراسم یادبود پدرش از انتشار تمامی آثار زنده یاد بامداد با حمایت اداره کل هنرهای نمایشی خبر داد و عنوان کرد که کتابخانه شخصی پدرش به مجموعه تئاتر شهر تقدیم خواهد شد تا دانشجویان بتوانند از این گنجینه کوچک استفاده کنند.
۲۶ آذر / حاج حسن مصفا
حاج حسن مصفا یکی از پیشکسوتان تعزیه مازندران که از او به عنوان «حاج سقا» ی شبیه خوانی یاد می شد، ۲۶ آذر ماه در سن ۷۶ سالگی به دیار باقی شتافت.
مرحوم مصفا، براثر بیماری ناشی از درد لگن و نخاع از دو سال گذشته قادر به فعالیت نبود.
این هنرمند در سال ۱۳۲۵ شمسی در روستای ترا دهستان امیری از بخش لاریجان شهرستان آمل چشم به جهان گشود و از سن هفت سالگی، هنر تعزیه را فرا گرفت و از محضر استادان به نام تعزیه کشور تجارب زیادی کسب کرد.
وی که در مدت حدود ۷۰ سال مسئولیت تعزیه گردانی، یکی از ارکان مهم تعزیه در شهرستان آمل شناخته می شد، عمری را در مسیر خدمت به ابا عبدالله الحسین (ع) گذراند و هنرمند بزرگی در عرصه شبیه خوانی بود.
۲۲ دی / مرتضی خادمی اردکانی
مرتضی خادمی اردکانی از هنرمندان استان کهگیلویه و بویراحمد ۲۲ بهمن ماه به دلیل عارضه قلبی درگذشت.
این بازیگر و کارگردان جوان تئاتر که از دهه شصت به همراه برادرش عبدالمطلب پا به عرصه تئاتر گذاشت در نمایش های «تیه ری»، «سوسوی آن سوی سپیدارها»، «بندیر» به ایفای نقش پرداخته بود.
۱۶ بهمن / عبدالهادی معتمدی
عبدالهادی معتمدی پیشکسوت و پایه گذار تئاتر نوین هرمزگان و یکی از چهره های درخشان تئاتر استان هرمزگان، شامگاه شنبه پانزدهم بهمن در سن ۷۵ سالگی دار فانی را وداع گفت.
معتمدی یکی از مؤثرترین هنرمندان تئاتر هرمزگان بود که گروه نمایشی «گِشِر» را پایه گذاری کرد و نمایش «زار» او دریچه های تازه ای به هنر نمایش هرمزگان باز کرد.
او متولد ۱۳۲۶ رودان و آموزگار بازنشسته بود. وی سال ۱۳۴۸ پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعی، در دانشکده تربیت معلم تهران (انستیتوی امور هنر) پذیرفته شد. عبدالهادی معتمدی در رشته هنر به ویژه تئاتر در نزد استادانی چون ایرج زهری به تحصیلات خود ادامه داد و مدرک فوق دیپلم هنری گرفت و پس از بازگشت به بندرعباس در نخستین اقدام خود، گروه نمایش «گشر» را راه اندازی کرد.
۲۹ بهمن / علاءالدین قاسمی
علاءالدین قاسمی تعزیه خوان با سابقه ایرانی و اولین تعزیه خوانی که در فستیوال آوینیون به اجرای تعزیه پرداخت ۲۹ بهمن ماه در ۶۹ سالگی چشم از جهان فروبست.
علاءالدین قاسمی متولد ۱۳۳۲ طالقان بود. او به عنوان یکی از بهترین شهادت خوانان ایرانی شناخته می شود که از زمان طفل خوانی تا شهادت خوانی در حسینیه حضرت ابوالفضل قودجان به اجرای تعزیه پرداخته است. قاسمی همچنین یکی از اعضای انجمن تعزیه خوانی ایران بود که در ایران و کشورهایی چون آمریکا، فرانسه و آلمان به اجرای تعزیه پرداخته است. این هنرمند پیشکسوت دارای نشان درجه یک هنری بود که متاسفانه در طول دو سه سال گذشته به دلیل آسیب مغزی و به دنبال آن سکته مغزی دیگر امکان فعالیت نداشت و به همین دلیل نیز در ۶۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.
علاءالدین قاسمی اولین تعزیه خوانی بود که سال ۷۰ در فستیوال آوینیون به اجرای تعزیه پرداخت و بعد از آن هم چندین سفر خارجی داشت.
۲ اسفند / ملیکا روح انگیزی
ملیکا روح انگیزی بازیگر جوان تئاتر متولد سال ۶۷ بود که دوم اسفند ماه از دنیا رفت.
وی در سال ۹۴ در نمایش «متاستاز» به کارگردانی علی اصغر دشتی که درباره هم پایان بیماران مبتلا به سرطان بود، به ایفای نقش پرداخت. او در این اثر نمایشی هم پای خواهرش بود که با بیماری سرطان مبارزه می کرد.
این بازیگر بعدتر در نمایش «تئاتر بازی» به کارگردانی ایلناز شعبانی بازی کرد که در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت.
۱۲ اسفند / یارعلی پورمقدم
یارعلی پور مقدم داستان نویس و نمایشنامه نویس ایرانی بامداد جمعه دوازدهم اسفند ماه بر اثر سکته در خواب از دنیا رفت. شاید پورمقدم بیشتر از اینکه به عنوان نویسنده شهرت داشته باشد به دلیل کافه ای به نام شوکا که در پاساژ گاندی واقع بود و به عنوان پاتوق هنرمندان و نویسندگان و جوانان علاقه مند به هنر شناخته می شد، مشهور بود. پورمقدم معمولاً خودش را کافه چی معرفی می کرد در حالی که به عنوان نویسنده و نمایشنامه نویس آثار قابل تاملی را به نگارش در آورده بود.
پورمقدم نمایشنامه نویسی را با «آه اسفندیار مغموم» آغاز کرد و با همین اثر برنده جایزه نمایشنامه نویسی جشن هنر طوس در سال ۱۳۵۶ شد.
«آینه، مینا، آینه»، «ای داغم سی رویین تن»، «گنه گنه های زرد»، «حوالی کافه شوکا»، «یادداشت های یک قهوه چی»، «یادداشت های یک اسب»، «رساله هگل، «تیغ و زنگار»، «مجهول الهویه»، «ده سوخته» و «یادداشت های یک لاابالی» از جمله داستان های به جا مانده از او هستند. از نمایشنامه های پورمقدم می توان به «آه اسفندیار مغموم»، «هفت خاج رستم»، «آقا باور کن آقا»، «ده سوخته»، «پاگرد سوم»، «باران و مه» و «فالگیر» اشاره کرد.
۲۵ اسفند / درگذشت احمد دامود همیشه استاد
احمد دامود مدرس، پژوهشگر، کارگردان و بازیگر پیشگام تئاتر کشورمان ۲۵ اسفند ماه در سن ۸۴ سالگی دار فانی را وداع گفت. درگذشت احمد دامود در اخرین روزهای اسفند ماه غم بزرگی را بر دل شاگردان این مدرس و پژوهشکر باسابقه تئاتر ایران گذاشت چون به جد می توان از دامود به عنون یکی از اساتید بزرگ تئاتر ایران یاد کرد که دلسوزانه و پدرانه برای دانشجویانش وقت می گذاشت و تلاش داشت هرآنچه را که در طول سال ها آموخته به آنها بیاموزد.
این هنرمند که دانش آموخته اولین دوره آموزشی هنرهای دراماتیک به سرپرستی مهدی فروغ بود و کارشناسی روانشناسی از دانشگاه تبریز، کارشناسی ارشد ارتباطات جمعی سینما و تلویزیون از دانشگاه کلمبیا آمریکا و کارشناسی ارشد آموزش تئاتر از دانشگاه لوبولا آمریکا را داشت. شرکت در دوره های آموزشی کلاس های اسکویی (۱۳۴۱ تا ۱۳۳۷)، سرپرستی و اداره کلاس های گروه آناهیتا، عضو انجمن درام واشنگتن (۱۹۸۳)، فعالیت در موسسه تئاتری آرنا استیج (Arena Stage)، مهمترین موسسه تئاتری شرق آمریکا بعد از برادوی، عضو هیأت داوران اولین دوره فستیوال بین المللی فیلم رزباد واشنگتن (۱۹۹۱)، مدرس کالج (atrayer) در واشنگتن از جمله فعالیت های هنری زنده یاد دامود بود.
مرحوم دامود اوایل دهه ۷۰ به ایران بازگشت و در کنار تدریس مشغول کار بازیگری شد. همچنین در تعدادی نمایش تلویزیونی و سینمایی به ایفای نقش پرداخت.
«درباره کارگردانی»، «بازیگری و پرفرمنس آرت»، «بازیگری حرفه ای»، «اصول کارگردانی در تئاتر»، «بازیگری متد»، «تکنیک بازیگری» تنها بخشی از کتاب هایی هستند که توسط این استاد تئاتر به نگارش درآمدند.
احمد دامود در طول زندگی خود شاگردان زیادی را تربیت کرد که بسیاری از آنها حالا جزو چهره های شاخص تئاتر هستند.